مدل ارزیابی متوازن تکنیکی جهت تبدیل استراتژی به عمل است، به عبارتی دیگر مدل مزبور تکنیکی جهت عملیاتی ساختن آرمان، مأموریت، استراتژیهای سازمانها بوده و چشمانداز آینده شرکت حوزه اصلی بررسیهای مدل ارزیابی متوازن است.
کارت امتیازی متوازن صرفا نقش کنترلی نداشته است و معیارهای آن برای توصیف عملکرد گذشته بهکار نمیروند، بلکه این معیارها ابزاری جهت تبین استراتژی سازمان است که با هماهنگی فعالیتها در سطوح مختلف سازمان امکان دستیابی به اهداف سازمانی را میسر میسازد.
بر اساس تحقیقاتی که توسط کاپلان و نورتون در بیش از 500 واحد صنعتی صورت گرفت،
بسیاری از مدیران ارشد واحدهای صنعتی از اجرای استراتژی درسازمانها رضایت نداشته که عمدهترین دلیل آن تدوین استراتژی در سطوح بالای سازمان وعدم مشارکت اعضاء در فرآیند برنامهریزی استراتژیک است.
در تحقیقات کاپلان و نورتون دلایل عدم اجرای اثربخش استراتژیهای تدوینشده به شرح زیر بیان شدهاست.
استراتژیهای سازمانی جهت حصول به نتایج مورد انتظار می بایست با مشارکت وتعامل کارکنان کلیدی سازمان تهیه و تدوین گردد،
از اینرو تهیه و تدوین استراتژیهای سازمانی بدون مشارکت پرسنل سازمان از ضمانت اجرائی لازم بر خوردار نخواهد بود.
سیستمها و زیرساختارهای مدیریتی در سازمانها جهت کنترل و هماهنگی فعالیتها و اقدامات تدوین شدهاست و
میبایست متناسب با تغییرات و تحولات محیطی مورد ارزیابی و بازنگری قرار گیرد. لذا عدم تحقق این امر، سازمانها را در مواجهه با تغییرات و تحولات محیطی ناتوان ساخته است و موجب از دست رفتن مزیتهای رقابتی میشود.
در بسیاری از سازمانها فرآیند برنامهریزی بطور مجزا از فرآیند برنامهریزی استراتژیک انجام میشود.
این در حالیست که دو فرآیند مذکور به یکدیگر مرتبط بودهاند. عدم توجه بدین موضوع منجر به بروز موانع و محدودیتهایی جهت اجرای استراتژیهای سارمانی میشود.
عدم همسوئی اهداف کارکنان با اهداف سازمانی و عدم انطباق نظام انگیزش و ارزیابی عملکرد کارکنان با اهداف و استراتژیهای شرکت، موجب عدم تحقق استراتژیهای سازمانی شده و درنتیجه استراتژیهای سازمان در اجراء با مقاومت کارکنان مواجه میشود.
ازدیدگاه کاپلان و نورتون عواملی که فوقا بدان اشاره گردید، عمده ترین دلایل عدم اجرای موفقیتآمیز استراتژی درسازمانها است.
مدل کارت امتیازی متوازن با هدف رفع موانع مذکور ارائه شدهاست.
مدل کارت امتیازی متوازن، نگرش جدیدی جهت اجرای استراتژی در سازمان است و بهدنبال اندازهگیری انگیزهها در سازمان است.
به عبارت دیگر مدل مزبور بدنبال پاسخگوئی بدین موضوع است که اساساً چه کارهایی باید انجام شود و چه شاخصهایی میبایست مورد ارزیابی قرار گیرد.
موضوع نخست تأکید مدل کارت امتیازی متوازن بر فرآیند تدوین استراتژی و هدفگذاری در تمامی سطوح سازمان و آنگاه ارزیابی میزان موفقیت سازمان در دستیابی به اهداف است.
تدوین استراتژی و اهداف واندازهگیری آن برای سازمانها دارای مزایائی به شرح زیر است:
1. شفافسازی و بیان آشکار مفاهیم بیان شده در استراتژیهای سازمان.
2. شناسائی انحرافات عملکردی و برنامهریزی جهت بهبود آن.
3. ایجاد اجماع نظری (اتفاق نظر) در خصوص فعالیتهای اصلی و تشویق روحیهی کار تیمی در سازمان.
کاپلان و نورتون دریافتند که فرآیند تصمیمگیری در سازمانها تحت تأثیر محدودیت ها و پارامترهای مالی قرارداشته که دو مورد از مشخصترین آنها به شرح زیر است:
1. نخست اینکه پارامتر های مالی روندها، عوامل و تصمیمات گذشته سازمان را منعکس میسازد که موجب ایجاد ارزش شدهاست.
این عوامل و معیارها لزوماً موجب ایجاد ارزش برای سازمان درآینده نخواهند شد.
به بیانی دیگر، سازمانها نبایست تنها بر عوامل و معیارهایی که در گذشته موجب ایجاد ارزش در سازمان گردیده، تمرکز نمایند.
همچنین استفاده از شاخصهای مالی به تنهایی و تصمیمگیری برآن اساس همانند رانندگی اتومبیل از طریق آیینه خودرو است.
2. دومین موضوع، تصمیمگیریهای سازمانی صرفاً بر اساس منافع کوتاهمدت موضوعات طرحها است که این امر- تصمیمگیری صرفاً بر اساس این شاخص، تهدیدی برای سلامت سازمان است.
جهت رفع مسائل و مشکلاتی که پیش از این بدان اشاره گردید، کاپلان ونورتون در مدل کارت امتیازی متوازن چهار چهارچوب (دیدگاه) ادراکی را پیشنهاد نمودند که به شرح زیر است.
. دیدگاه مالی: آیا سهامداران سازمان از عمکرد ما راضی هستند؟
. دیدگاه مشتری: مشتریان چگونه به ما می نگرند؟
. دیدگاه فرآیند کسب و کار: در چه اموری باید سرآمد بوده و از مزیت رقابتی برخوردار باشیم؟
. دیدگاه یادگیری سازمانی: آیا میتوانیم همچنان به بهبود مستمر و ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان خود ادامه دهیم؟