غالباً در حوزههاي گوناگون علمي، هر واژه با توجه به شرايط استفاده از آن، به گونهاي خاص معنا ميشود؛
اين موضوع براي دانش نيز صادق است.
با وجود آنكه واژه دانش در فلسفه، روانشناسي و جامعهشناسي نيز معاني خاص خود را دارد
– كه تلفيقي كاربردي از آنها در مديريت دانش نيز به كار برده شده – اما تاكنون مفهومشناسي در رابطه با واژه دانش در مديريت به شكلي فراگير صورت نپذيرفته است.
در هر حال، آنچه مسلم است آنست كه ميتوان با آشنايي با تعاريف گوناگون، ابعاد و مصاديق اين امر را بيشتر شناخت و آن را بهتر به كار گرفت.
در اين گام برآنيم تا با ارائه تعاريف گوناگون از دانش و نيز مديريت دانش در گام آتي، ابعاد و ديدگاههاي ارائه شده در اين زمينه بهتر شناخته شود.
دامنه تعاريف ارائه شده در مورد دانش، از كاربردي تا مفهومي و فلسفي و از نظر هدف، محدود تا گسترده را شامل ميشود.
برخي تعاريف دانش به شرح زيرند:
دانش، اطلاعات كاربردي و سازماندهي شده براي حل مسائل است.
– دانش، اطلاعاتي سازماندهي و تجزيهوتحليل شدهاست كه ميتواند قابل درك و نيز كاربردي براي حل مسأله و تصميمگيري باشد.
– دانش، شامل حقايق و باورها، مفاهيم و انديشهها، قضاوتها و انتظارات، متدولوژي (روششناسي) يا علم اصول و نحوه انجام فنون است.
– دانش، مجموعهاي از نگرشها، تجربيات و مراحلي است كه به صورت درست و صحيح، كنار يكديگر قرار گرفتهاند؛
ازينرو راهنماي مناسبي براي افكار، رفتارها و ارتباطات ميباشد.
– دانش، استدلال در باب اطلاعات و دادهها براي دستيابي به كارايي، حل مسائل، تصميمگيري، يادگيري و آموزش است.
– دانش سازماني، اجتماعي از سرمايههاي متمركز انساني، سرمايههاي استعدادهاي فكري و سرمايههاي ساختار است.
– دانش سازماني، به اطلاعات پردازش شده و جاسازي شده از جريانات عادي و مراحلي كه قابليت اقدام دارند
و نيز دانش بهدست آمده به وسيله سيستمهاي سازماني، مراحل، توليدات، قوانين و فرهنگ اطلاق ميگردد.
تعاريف فوق و مفاهيم بهكار رفته در آنها به خوبي بيانگر نقش پراهميت دانش در
برنامهريزيها، تصميمگيريها و پيادهسازي راهكارها در راستاي حل مسائل گوناگون هستند.
و اين خود، توجه ما را به موضوع مديريت دانش معطوف ميدارد.
كمي بيش از ده سال از عمر ابداع مفهوم كلي مديريت دانش ميگذرد
و در اين مدت، تعاريف گوناگوني در اين خصوص ارائه گرديده كه هر يك ابعادي از اين موضوع را نمايش ميدهند.
در اين گام به بيان مهمترين اين تعاريف ميپردازيم:
مديريت دانش … :
مديريت دانش شامل فرآيندهاي سازماني است كه به دنبال پيوستن و نيروزايي ظرفيتهاي عملياتي اطلاعات، دادههاي تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ظرفيت نوآوري و خلاقيت انسان هستند.
لازم است تا به مديريت دانش به عنوان يك طرح مديريتي يكپارچه نگريسته شود كه بر هدفهاي استراتژي تمركز دارد،
بر محورهاي كسب و كار حركت مينمايد و از تكنولوژي اطلاعات ياري ميگيرد.
در مديريت دانش ميبايد كلنگري مدنظر قرار گيرد؛
بدين معنا كه نظريهپردازي صرف، بدون در نظر گرفتن نحوه كاربرد آن در عمل؛
يا به عكس، تنها توجه به عمل و تمركز بر يك مسأله خاص، هر دو كلنگري در خصوص مديريت دانش را تضعيف مينمايند.
با ارائه تعريف جامع ذيل كه متمركز بر انسان، ساختار و فناوري بوده و كاربردي نيز است، اين گام را به پايان ميبريم:
مديريت دانش، فرآيند كشف، كسب، توسعه و ايجاد، نگهداري، ارزيابي و بهكارگيري دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب
در سازمان است كه از طريق ايجاد پيوند ميان منابع انساني، فناوري اطلاعات و ارتباطات و ايجاد ساختاري مناسب براي دستيابي به اهداف سازماني صورت پذيرد.