آيا تا به حال از خود پرسيدهايد كه چرا بعضي از شركتهاي بزرگ و موفق در مدت زمان كوتاهي با از دست دادن سهم بزرگي از بازار خود به موقعيتي معمولي و حتي تأسفبار تنزل يافتهاند؟
و چرا برخي از شركتهاي كوچك و گمنام به يكباره به جايگاههاي ممتازي در صحنه رقابت بينالملل رسيدهاند؟
آيا در اين مورد فكر كردهايد كه چرا برخي از مؤسسات نوسانهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي را به راحتي تحمل نموده و
بر آنها غلبه ميكنند و در مقابل برخي از سازمانها طعم تلخ شكست را چشيده و از ادامه راه باز ميمانند؟
به عقيده بسياري از متخصصان علم مديريت، پاسخ بسياري از اينگونه سؤالات را بايد در مفاهيمي به نام استراتژي و مديريت استراتژيك جستجو كرد.
تاكنون تعاريف مختلف و گاه ناسازگاري از استراتژي و مديريت استراتژيك ارائه شدهاست.
به تعبير يكي از متخصصان مديريت اين عبارات مانند هنر است كه وقتي آن را ميبينيم تشخيص دادن آن آسان است اما
وقتي در پي تعريف كردن و توضيح دادن آنيم بسيار مشكل به نظر ميرسد؛
با همه اينها سعي كردهايم تا تعاريفي كه جوهره كليه مفاهيم را دارا باشد ارائه دهيم.
الگويي بنيادي از اهداف فعلي و برنامهريزي شده، بهرهبرداري و تخصيص منابع و تعاملات يك سازمان با بازارها، رقبا و ديگر عوامل محيطي است.
طبق اين تعريف يك استراتژي بايد سه چيز را مشخص كند:
1. چه اهدافي بايد محقق گردد.
2. بر روي كدام صنايع، بازارها و محصولها بايد تمركز نمود.
3. چگونه براي بهرهبرداري از فرصتهاي محيطي و مواجهه با تهديدهاي محيطي به منظور كسب يك مزيت رقابتي، منابع تخصيص يابد و چه فعاليتهايي انجام گيرد.
ضرورتهاي استفاده از مديريت استراتژيك در چيست؟
با نگاهي دقيق به مفهوم مديريت استراتژيك ميتوان به ضرورت استفاده از آن پي برد.
با توجه به تغييرات محيطي كه در حال حاضر شتاب زيادي به خود گرفته است و پيچيده شدن تصميمات سازماني،
لزوم بهكارگيري برنامهاي جامع براي مواجهه با اينگونه مسائل بيش از گذشته ملموس ميشود.
اين برنامه چيزي جز برنامه استراتژيك نيست.
مديريت استراتژيك با تكيه بر ذهنيتي پويا، آيندهنگر، جامعنگر و اقتضايي راهحل بسياري از مسائل سازمانهاي امروزي است.
پايههاي مديريت استراتژيك بر اساس ميزان دركي است كه مديران از شركتهاي رقيب، بازارها، قيمتها، عرضهكنندگان مواد اوليه، توزيعكنندگان، دولتها، بستانكاران، سهامداران و
مشترياني كه در سراسر دنيا پراكندهاند، دارند و اين عوامل، تعيينكنندگان موفقيت تجاري در دنياي امروز است.
پس يكي از مهمترين ابزارهايي كه سازمانها براي حصول موفقيت در آينده ميتوانند از آن بهره گيرند، مديريت استراتژيك خواهد بود.